-
-
شاهنامه فردوسی را باید تاریخ ایران از کهنترین روزگار تاریخ آریایی، در قالب نماد و رمز دانست که با دقتی بسیار، توجه ایرانیان به تاریخ کهنشان و اهمیتی که بر حفظ آن میدادند را ثبت کرده است. به گونهای که با مطالعه دقیق شاهنامه میتوان بسیاری از اسرار چگونگی شکلگیری فرهنگ و تمدن آریائیان را تشخیص داد. از جمله این اسرار میتوان به مسئله چگونگی تمایل آریائیان به یکجا نشیتنی و سپس تشکیل شهرها اشاره کرد. برای بررسی موضوع «شهر و یکجا نشینی در شاهنامه»، ابتدا باید مسایل زبانشناسی در شاهنامه را مورد توجه قرار داد.نگارنده سالها پیش بانگارش کتاب «زندگی و مهاجرت آریائیان»، با استفاده از علم زبانشناسی و ریشهیابی کلمات، رازهای تاریخی جهان را بر مبنای شاهنامه روشن کرده است.
توسعه شهری در اغلب کشورهای جهان به ویژه کشورهای در حال توسعه، محیط شهری و فضاهای عمومی را به حالت معلق و آشفته نگه میدارد تاحدی که مشکلات اقتصادی و اجتماعی هر کشور، نحوه سیاستگذاری در محیطهای شهری را متفاوت کرده است. شهر به عنوان قلمرو زندگی جمعی و با دامنه مطالعاتی متعدد، همواره محل تأمل اندیشمندان و برنامهریزان بوده است. در شهرسازی نوین، نقش رنگ و نحوه مصرف مصالح رنگی و ضوابط مختص آن، جزء مقولههای مطالعاتی اغلب جامعههای توسعهیافته است و منشورهای متفاوتی جهت آرایش سیمای بصری و همچنین سیمای روحی ـ روانی شهرهای این کشورها به وجود آمده است. در اثر گسترش محیط شهری و توسعه ابعاد مختلف آن چه از نظر فیزیکی و چه از نظر مناسبات اجتماعی، شرایط چنان صدق میکند که برای ایجاد یک تعادل در محیط و کسب یک بهداشت سالم روحی ـ روانی در فضاهای شهری، به مقوله رنگ و نقش آن در دامنه شهرسازی پرداخته شود و با به دست آوردن منشوری ویژه و مختص با ساختار فیزیکی هر شهر، امکان توسعهای پایدار را به وجود آورد.
طرحهای محیطی علاوه بر بزرگسالان، مخاطبان خردسال و تیزبینی دارد که بسیار بیشتر از آنها تأثیر میپذیرند و دنیا را به گونهای کاملاً متفاوت درک میکنند. این ادراک، تصویری را در ذهن آنها به وجود میآورد که با تصاویری که از محیط در ذهن بزرگسالان ایجاد میشود تفاوت اساسی دارد. با همة این اوصاف، فضاهایی (همانند فضاهای بازی) که برای کودکان خلق میشود به ابعاد مختلف وجودی کودک توجه ندارد و با نوع ادراک، فعالیتها و نیز نیازهای آنها هماهنگ نیست.این در حالی است که افزایش خانوادهها با والدین شاغل، نیاز به مکانهای خارج از مدرسه را برای گذراندن اوقات فراغت کودکان میطلبد. این مسئله درکنار فشار عصر الکترونیک- با وجود محاسنی نظیر بالا بردن سطح آگاهی- از طریق رسانهها، شبکههای اطلاعرسانی، بازیهای کامپیوتری، باعث تهدید معصومیت و پاکی دوران کودکی و همچنین از بین رفتن شرایطی که روانشناسان از آن به عنوان «فعالیت آزاد» یا «بازی آزاد» نام میبرند، شده است. در این نوشتار برآنیم که به بررسی انواع مکانهای بازی کودکان بپردازیم.
آدمی در طول دوره حیات خویش، با مفهوم زمان به بهانههای مختلف مواجه است. مناسبتها1 به مفهوم نقاط شاخص یک دوره زمانی، در ذهن انسان، جایگاه خاصی داشته و یادآور واقعه یا رویداد مهمی است. در این میان ابزارها و واسطههای مختلفی، زمینهساز برقراری ارتباط انسان با زمان میشود. محیط زیست آدمی، بهعنوان ظرف عام زندگی انسان، در برگیرندة همه مظاهر و شئون و لحظههای زندگی اوست. محیط طبیعی، با زمینههای نهادی خود (روز، ماه، فصل، سال، رویدادهای کیهانی و ...) با زمان، همدوش میشود و محیط مصنوع نیز، به واسطه حضور انسان، برهمکنش میان نیروهای طبیعت، انسان و عناصر بیروح با زمان، نسبت پیدا میکند. به این صورت، منظر شهر به مناسبت ایام، هویتی خاص خود مییابد و «منظر شهری مناسبتی»، معنا پیدا میکند. در این مقاله، به بهانه حضور رویدادها و مناسبتها در زندگی آدمی، جایگاه زمان در تعامل انسان با محیط بررسی میشود. ابتدا آن دسته از مناسبتهای فضای عمومی که جامعه را به سوی خود جلب کرده و در منظر شهر، متبلور میشود، برشمرده، سپس این مناسبتها، به عنوان ظرفیتهای موجود و یا ایجاد ظرفیتهای مطلوب؛ در راستای سوق محیط به سوی یک فضای عمومی مؤثر در فرهنگ شهر معرفی و بررسی میشود.
-
امروزه رویکرد اجتماعی به بافتهای فرسوده، نقطه عطفی در تاریخچه نوسازی و بهسازی این بافتها در کشور به حساب میآید. ویژگیهای اجتماعی خاص بافتهای فرسوده، ضرورت توجه به ابعاد اجتماعی را دوچندان میکند. برنامهریزی مشارکتی تحت عنوان «برنامهریزی با مردم» به جای «برنامهریزی برای مردم» و همچنین «صحبت کردن با مردم» به جای «صحبت کردن در مورد مردم»، رهیافت و نگاهی برای مداخله و ورود به بافتهای فرسوده است. با وجود ظرفیتها و زمینههای درونی این نوع برنامهریزی، مردم به عنوان عنصر مشارکتجو، به دلایل بسیاری که بیشتر مربوط به دوران گذشته و قوانین مصوب است، اعتماد لازم را به این گونه برنامهریزیها ندارند. لذا ورود به مباحث اجتماعی نیاز به مکث، صبر و حوصله زیاد و کار درونی و رو در رو در تعامل با اجتماعات محلی دارد. شاید بتوان فعالیتهای اجتماعی به ویژه در زمینه مداخله در بافتهای فرسوده را به «پروژه صبر» تعبیر نمود. این رویکرد، با در نظر گرفتن سرمایه اجتماعی، یکی از اولویتهای کلیدی در مدیریت شهری است. ابعاد سرمایه اجتماعی را اعتماد، مشارکت و انسجام اجتماعی تشکیل میدهد که هرکدام از این ابعاد در ارتقای حیات و نوسازی بافت فرسوده نقش مهمی دارد. پایین آمدن شرایط و سطح کیفیت زندگی از لحاظ ابعاد کالبدی، اقتصادی و اجتماعی سبب مهاجرت برخی از ساکنان اینگونه بافتها شده و از سوی دیگر اضمحلال شرایط اقتصادی و عدم رقابتپذیری این محلات با محلات برتر شهری، نوعی جداییگزینی اکولوژیکی و اجتماعی و برتری برخی فضاهای شهری برای اسکان و سرمایهگذاریهای شهری را سبب شده است. این نوشتار سعی دارد تا ضمن بررسی تاریخچة تهیه طرحهای توسعه شهری- به صورت اعم و طرحهای نوسازی به صورت خاص- رویکرد و نگرشهای جدید نوسازی و بهسازی بافتهای فرسوده، مؤلفهها و ابعاد تأثیرگذار اجتماعی دخیل در نوسازی را تحلیل و راهکارهای عملیاتی را در قالب تجارب میدانی پیشنهاد کند.
امروزه، بخشهایی از بافت قدیمی تهران به دلایل مختلف اجتماعی- اقتصادی و کالبدی با کاهش شدید جمعیت روبه رو است. این امر سبب شده است تا بهرغم وجود زیرساختهای نسبتاً مناسب در مناطق قدیمی، نه تنها تعداد متقاضیان سکونت و فعالیت در این محدوده کاهش چشمگیری یابد، بلکه با گذشت زمان، نرخ کاهش آن نیز رو به افزایش رود. یکی از فرایندهای خودانگیختة این زمینه در دنیا، فرایند «اصالتبخشی» است که از دهه 1950 در آمریکا و اروپا آغاز شده و تاکنون بهطور متناوب، دورههای اوج و فرود متعددی را پشت سرگذاشته و اینک در سالهای ابتدایی قرن بیستویکم مجدداً مورد توجه ویژه قرار گرفته است. این مقاله به تعریف واژه اصالتبخشی و تبیین فرایند و مراحل مختلف آن به صورت عمومی میپردازد و در پایان سعی میکند با طرح سؤالاتی، مسیر پژوهشهای بعدی در این زمینه را هموار نماید.
آنچه در حوزه نوسازی بافتهای فرسوده بهعنوان واقعیتی انکارناپذیر هنوز خودنمایی میکند، ابهام در مبانی نظری راهبردی نوسازی و فقدان مدل اجرایی و عملی مشارکت مردمی است. این امر سبب شده تا موضوع نوسازی بافتهای فرسوده همچنان در محاق بلاتکلیفی و سردرگمی باقی بماند. از دیگر سو نیز حاکمیت روحیه عملگرایی افراطی و گریز از یافتن پاسخ برای موضوعات چالشی و بنیادین نظری در نوسازی تهران، سبب شده تا قطار نوسازی قبل از شناسایی مسیر و ریلگذاری مناسب به سوی مقصدی نامعلوم به راه افتد. اقدامات ناهمسو و متعارض نظیر فروش متری مسکن در بافتهای فرسوده، فروش اوراق مشارکت، شناسایی و خرید اراضی ذخیره در محدوده شهر تهران، بیانگر تعلق خاطر متولیان اجرایی نوسازی به اقدامات سهل و آسانی است که حتی در صورت موفقیت نیز منجر به نوسازی نخواهد شد. اما این اقدامات متأسفانه تاکنون بیش از هر چیز دیگری، نشانه نگاه اقتصادی و نه اجتماعی متولیان اجرایی شهر به این موضوع چند بعدی است. اگرچه مجموعه مدیریت شهری، بارها بر نفی نگاه اقتصادی تأکید داشته است. در این مقاله تلاش شده تا با بررسی موانع کلان اجرا و پیادهسازی طرحهای نوسازی، مدلهای مشارکتی بخش خصوصی نیز مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
آنچه میتوان از سوریه و لبنان آموخت، قبل از هرچیز نگاه آنها به میراث تاریخی و فرهنگیشان است. از آنجایی که در جلسه خانه هنرمندان، قرار بود خانم دکتر «سپیده شفایی» دوست و همسفر نگارنده از مسایل جدی شهرسازی سخن بگوید، تلاش بر این شد که ابتدا دوستان شهرسازمان را به شناختن سرزمین شام و شهرهای قدیم و جدیدی که از آن برخاسته بود، علاقمند کرده و نشان داده شود که چگونه این سرزمین کهن تداوم خود را به کوشش مردمانش حفظ کرده است. عشق این مردم به سرزمین و شهر خود باعث شده در شهر مدرن امروز، قلب تاریخی شهر با احترام حفظ و نگهداری شود. هدف نگارنده از نشاندادن علاقه و دریافت عمیق مردم سوریه و لبنان به میراث و هویت ملی، اینبود که گفته شود : اگر عناصر معنوی و البته مادی شکلگیری هویت را نشناسیم و آن را از آن خود ندانیم و در ذهن خود نهادینه نسازیم، هرگز نخواهیم خواست و نخواهیم توانست بافت تاریخی را حفظ و تداوم بخشیم، زیرا ضرورت آنرا حس نمیکنیم.
برنامهریزی تغییرات کاربری زمین، همواره به دلیل تعیین نحوه استفاده از زمین و ساختار فضایی شهرها از یک سو و تعیین ارزش اقتصادی هر قطعه از سوی دیگر، بخشی اساسی در فرایند شناخت و تدوین اسناد برنامهریزی شهری بهشمار آمده است. اما در طول سابقه برنامهریزی شهری، آنچه که به عنوان طرح پیشنهادی کاربری، تراکم و ... ارائه می شد، با آنچه که در واقعیت بر اثر جریان های اقتصادی و اجتماعی حاکم بر اجتماع به وقوع میپیوست، متفاوت بود. تغییرات دیدگاه و اندیشههای شهرسازی چند دهه اخیر و به تبع آن برنامهریزی تغییرات کاربری زمین، باعث شده تا نیاز به این ضرورتِ مفهومی، ملموستر و راهکارهایی نیز برای بهبود آن ارائه شود. در این راستا، برخی اندیشمندان نظیر «کیول»، «پاین» و «استوارت چاپین»، با تأکید بر پویایی تغییرات استفاده از زمین، رویکردی نوین در برنامهریزی کاربری زمین ارائه کرده و حلقه اتصال الگوی پیشنهادی تغییرات توسعه و فرایند اجرای آن را به عنوان مدیریت توسعه زمین معرفی می نمایند. این نوشتار، پایه های نظری کنترل و نظارت بر توسعه زمین و ساختار مدیریت توسعه آن- که مبنایی برای درک پویایی دگرگونیهای اراضی شهری است- مورد اشاره قرار میدهد تا از رهآورد این تجارب، بتوان در نظام اجرایی طرح های موجود شهر تهران، مدلی تحلیلی برای هدایت و کنترل تغییرات توسعه زمین شهری ارائه کرد.
طرحها و فرایندهای برنامهریزی و طراحی شهری دو نقش عمدة تاریخی، یکی هدایت توسعههای جدید در اراضی دستنخورده و دیگری هدایت فرایندها و رویههای اصلاحی در سطوح و ابعاد مختلف درون شهرها را داشته است. بر اساس یک تصور نادرست، نقش اول طرحهای (توسعه) تنها در اراضی بکر و دستنخورده خارج شهرها و نقش دوم آنها (اصلاح و بهبود) فقط در بافتهای درون شهر خلاصه میشود. اما نظریات دهههای اخیر معتقد است که برای جوابگویی به توسعه، میتوان به جای اشغال زمینهایی که دستنخورده و به شکل طبیعی خود باقی مانده است، از ظرفیت بافتهای شهری استفاده نمود. رویکرد توسعه درونزا مفهومی نوین را ارائه میدهد که براساس آن نقش اول و دوم طراحی و برنامهریزی شهری به نحوی تلفیق شده و اصلاح، بهبود و مداخلات درون شهری در خدمت توسعه قرار میگیرد و بدین صورت مفهوم اصلاح و بهبود با توسعه در میآمیزد. توسعه میان افزا به عنوان یکی از تجلیات توسعه درونزا سادهترین راهبرد برای تحقق این رویکرد است.
سالها است که طرح های معمول توسعه شهری یعنی طرح جامع و طرح تفصیلی به علت نقایص متعدد در زمینه های مختلف از تئوری و مبانی نظری گرفته تا روش شناسی، تکنیکها، عدم پیشبینی ساز و کارهای اجرا و تحققپذیری در کشورهای مبدع آنها، از دستور کار خارج شده است. ولی در کشور، به دلیل گوناگونی هنوز به قوت و قدرت خود از جایگاه مستحکم قانونی و ویژهای برخوردار است. از جمله موارد ملموس ناکارامدی طرحهای جامع و تفصیلی بحث نوسازی بافتهای فرسوده است؛ به طوری که ساز و کارهای معمول این طرحها که برای بافتهای متوسط شهری با شرایط خاصی قابل اجرا است، در بافتهای فرسوده و تاریخی که شرایط کالبدی، اجتماعی و اقتصادی ویژه و پیچیدهتری دارد، غیرقابل استفاده است. این ناکارامدی از یکسو و لزوم تهیه طرحهای قابل تحقق در بخش وسیعی از بافتهای شهری کشور که تحت عنوان بافت فرسوده شناسایی شده بودند، از سوی دیگر، سبب شد تا با استفاده از بومی سازی تئوری «منظر » و نگرش سیستمی به شهر، «شرح خدمات منظر شهری محله» به عنوان طرحهای موضعی نوسازی و احیای بافتهای تاریخی و فرسوده تهیه و تدوین شود. این نوشتار به معرفی و بررسی ظهور «طرح منظر شهری محله» در ادبیات طرحهای توسعه شهری، به ویژه طرحهای نوسازی بافتهای فرسوده میپردازد.
در جوامع پویا و سرزندة شهری در طول زمان و در جهت تحقق ایدهآلها و یا نیازهای ساکنین شهر، فضاهای مختلف و متنوعی پدید میآید که در مجموع منظر شهری را شکل میدهد. یکی از فضاهای بسیار مهم، باارزش، تأثیرگذار و آرامشبخش در زندگی مردم شهرنشین معاصر، پارکهای شهری است که رابطه انسان و عناصر طبیعی را برقرار میسازد. مادر پارکهای کنونی از هزاران سال پیش با نام پردیس و باغ در ایران به وجود آمده است که در دهههای اخیر علیرغم این پیشینه، در ایران نیز به نام پارک موسوم شده است. پارکهای شهری ایران که بهتر است آن را «پردیسهای شهری» بنامیم، جدا از کارکرد طبیعی، بستری برای گذران اوقات فراغت و زمینهای برای تعامل شهروندان و یک فضای اجتماعی است که در طراحی آن باید عوامل مؤثر متعددی از جمله اقلیم، بستر طبیعی، آداب و سنن استفادهکنندگان و ... در نظر گرفته شود.
-
پارک شهری به عنوان بخشی از زیرساخت طبیعی و مؤلفهای تأثیرگذار در سیمای شهر، محل ارتباط انسان شهرنشین و طبیعت است؛ انسانی که با توسعه سریع پیشرفت های صنعتی و تکنولوژیکی با طبیعت بیگانه شده است. به این ترتیب مفهوم پارک در شهرهای معاصر اهمیت بیشتری یافته و با توجه به نیازهای روانی و اجتماعی جدید افراد، برنامه ریزی پارکهای اکولوژیکی جهت احیای اکوسیستم های فراموش شده شهر، امری ضروری به نظر میرسد. پارک اکولوژیکی موضوع جدیدی در ارتباط انسان معاصر شهری با محیط زیست پیرامونش، مطرح میکند. این نوشتار درصدد پاسخ به جایگاه این گونه پارکها در بازتولید هویت طبیعیـ فرهنگی مکان است. چنین نقشی به عنوان ترکیبی از منظر طبیعی و منظر فرهنگی، زمینه پیوند میراث طبیعی به میراث غیر ملموس یعنی فرهنگ را فراهم م یآورد که این امر موجب استقبال پیوسته مخاطبان و موجد پایداری آن در طول زمان میشود.
آب به عنوان یکی از عناصر اصلی باغ در طول تاریخ، رابطه تعاملی و بنیادینی با فرم و سبک باغسازی برقرار کرده است؛ هم چنان که در محور اصلی باغ ایرانی و بعدها باغ اسلامی، در بازی های آبی باغ رنسانس ایتالیایی، در نمایشهای پرطمطراق باغ باروک فرانسه، در سطوح گسترده و آزاد باغ انگلیسی و چینی، نقش مهمی داشته است. در پارکهای معاصر نیز، که خود ترجمانی از ساختار باغ با مفاهیم و جایگاه جدید در مقیاس شهری است، کمتر می توان ردپایی از این عنصر نمایشی، مفهومی، کارکردی و ادراکی نیافت، با این تفاوت که مخاطبین خاص و بورژوای باغهای تاریخی جایشان را به مخاطبین عمومی فضاهای شهری دادهاند و همین موضوع، تعریف و جایگاه آب را در کنار سایر اجزای پارک، متفاوت کرده است.
در بسیاری از شهرهای امروزی، فضاهایی تحت عنوان باغ، پارک، فضای سبز و ... ایجاد میشود که طراحی و اجرای آنها معمولاً با شیوههای سلیقهای و بدون بهرهمندی از یک مبانی نظری در عرصه باغسازی صورت میگیرد. دقت در نمونة بوستانها و پارکهای معاصر این نکته را روشن میکند که جامعه ایران به عنوان تمدنی که خود ایجادکنندة باغ و دارای یکی از سبکهای مهم باغسازی در جهان است، فاقد روشی جدید برای طراحی باغ و پارک است. این روش جدید میتواند از باغسازی ایرانی الگو بگیرد یا خوانشی مجدد از باغ ایرانی باشد؛ از این رو قبل از هر اقدامی لازم است که این پدیدة منحصر به فرد به درستی شناخته شده و در پی آن معیارهایی بر اساس سبک باغ ایرانی برای طراحی فضاهای سبز مدرن که با زندگی امروز تناسب داشته باشد تدوین و به مرحله اجرا گذارده شود؛ لذا پژوهشی در راستای تدوین ضوابط طراحی باغ بر اساس الگوی باغ ایرانی انجام گرفته که این تحقیق علاوه بر تلاش در شناخت پدیدة دیرینه باغ ایرانی، به دنبال یافتن ویژگیهای مشترک فضاسازی آن است؛ لذا در سه مرحله شامل شناخت (فصول اول، دوم و سوم)، تحلیل (فصول چهارم و پنجم) و نتیجهگیری (فصول ششم و هفتم) تنظیم و اجرا شده است.
پارک شهری از یکسو بستر تعاملات اجتماعی و گذران اوقات فراغت است و از سوی دیگر متأثر از جمعیت زیاد، تراکم پوشش گیاهی، دید کم، محدودیت منابع روشنایی در شب و امکان اختفا، زمینه وقوع پنهانی جرم میشود. با توجه به سرانه کم فضای سبز در برخی مناطق شهر تهران، شاهد حضور جمعیت کثیری از مردم به پارکها به ویژه در ایام تعطیل و ساعات شب هستیم که همین امر، کنترل و نظارت پارک را دشوار میسازد. با توجه به مقیاس، بستر قرارگیری، نحوه طراحی و چگونگی حضور گروههای اجتماعی در پارک، میتوان راهکارهایی را در جهت افزایش بعد اجتماعی پارک و یا کاهش جرم و آسیب در آن ارائه داد که این نوشتار به آن میپردازد.
آیا حضور در نمایشگاه جهانی، دستاوردهایی برای توسعه کشور به همراه دارد؟ دو رویکرد اصلی برای معماری غرفه کشورها در اکسپو وجود دارد : بیان تاریخ و تمدن یا معرفی چشمانداز علمی و فرهنگی. در 6 دورة گذشته، ایران کدام سیاست را برگزیده بود؟ برای آینده چه باید کرد؟
طبس، شهری بود کهنسال و سبز با رشته قناتهای بسیار و مردمانی سختکوش و هنرمند که از روزگارانی دور، خاک را با آب آمیختند، خشت را کالبد ساختند و روایت هنر و معماری را به زیبایی بر اندام بناها و فضای زندگی خود در طول زمان سرودند و شهری از خشت خام را از زمین برآوردند تا آنکه در سال 1357 خورشیدی، زمین سخت لرزید و شهر دوباره بر خاک شد. نگارنده در آن زمان دست به کار پژوهشی زد تا شاید بتوان با همان خشت و تناسبات فضایی و بکارگیری فنون ساده مقاومسازی و امکانات بومی، باززندهسازی شهر را ممکن سازد. یکسال جستجو در منابع پژوهشی مرکز یونسکو در پاریس و مشاهدات میدانی، یادداشتهایی حاصل شد که نکاتی از میان آنها شایان توجه است؛ از جمله آنکه پس از زلزله که در شهر گردش میکردم، به آبانبارهایی برخوردم که در میان خرابههای شهر، تقریباً سالم باقی مانده بود. مقایسة عکس هوایی یکسال پیش از زمینلرزه با عکس هوایی چند روز پس از ویرانی آن- که تنها درختان بر جای مانده بودند- نشان میدهد گنبدهایی که هر چه بیشتر به زمین نزدیک بودند- یا ساق آنها روی زمین نشسته بودند- در زلزله آسیبی ندیدند. این شگفتی شاید کسانی را که در پی چراییهای ایستایی بناهای خشتی و مقاومت آنها در برابر زلزله هستند، با دریافتن علت و الگوها یاری رساند. در متن عکسها میزان آسیب وارده به گنبدهای آبانبارها در سه دوره قبل و بعد از زلزله و امروز، مقایسه شده است. آبانبارهای قدیمی، امروز به شاخصهای اصلی مکانهای اجتماعی شهر تبدیل شده است. شاید همپوشانی دو واقعه، چنین نقشی تاریخی را برای آبانبارها، تداوم بخشیده است : پایداری در برابر زلزله و مکانگزینی آنها در مرکز ثقل محلات. به نظر میرسد تأمل در این عکسها، حداقل برای دو گروه، فرصتها و زمینههای پژوهش را معرفی کند : معمارانی که به مهندسی بنا توجه خاص دارند و متخصصان شهری که به سامان دادن بافتهای شهر، اهتمام میورزند.
جام مرودشت برای نخستینبار به عنوان قدیمیترین شیء سالن طلای نمایشگاه «شکوه ایران» و نیز نمایشگاه «زن در گذر زمان» در موزة ایران باستان به نمایش درآمد. آشنایی با داستان چگونگی کشف این جام گرانبها و باستانشناس آن، خالی از لطف نیست. به همین مناسبت، خلاصهای از این ماجرا به نقل از دکتر «علی اکبر سرفراز» باستانشناس این جام آورده شده است.